عکاسی از رقص نورهای سماوی بر فراز کوه های ناهموار
فناوریهای به کار گرفته شده در دوربینهای مدرن این اجازه را به عکاسان خلاق میدهد که جهان را به روشهایی منحصربه فرد و هیجانانگیز به مردم نشان بدهند. «روبن وو» از تجهیزات مخصوص نورپردازی که روی هواپیماهای بدون سرنشین نصب میشوند، استفاده کرد تا تصاویری ماورایی از دنبالههای روشن درخشانی که از فراز رشتهکوههای ناهموار میگذرند، بگیرد. روبن در این پروژه که آن را «Lux Noctis II» نامیده است، چند تا از موضوعات مورد علاقهی خود را با هم ترکیب کرده است. او میگوید: این پروژه، ترکیبی منطقی از نورپردازی و فناوری هواپیماهای بدون سرنشین است، اما دلیل اصلی این کار آن بود که میخواستم مناظر را به روش جدیدی به تصویر بکشم که بینندگان، چشمانداز جدیدی از سیارهی ما داشته باشند. در این کار، همچنین از اندیشههای اکتشافات سیارهای، نقاشی عاشقانهی قرن نوزدهم و داستانهای علمی تخیلی الهام گرفتهام.
روبن، زمانی که میخواهد عکسی بگیرد، لوکیشنها را بررسی میکند، ساعتهای متمادی به نقشهها، سیکل ماه و شلوغی گردشگران در نقاط مختلف فکر میکند و دقت زیادی میکند تا بهترین زمان را برای عکاسی بر اساس هر فصل انتخاب کند. وقتی که لوکیشن را انتخاب کرد، نشانگرهای GPS را تعیین میکند و منتظر میماند، تا زمانی که خورشید غروب کند و زمان عکاسی فرا برسد. وسایل او همگی قابل حمل هستند و همین باعث میشود که او به هر مکانی که میخواهد برود. روبن فقط جاهای دورافتادهای را انتخاب میکند که پای هیچ عابری به صورت اتفاقی به آنجا نمیرسد. او در سفر آخرش، به طور تصادفی از آخرین شعلههای در حال سوختن پرتابگر فضایی فالکن هِوی یا فالکن سنگین (Falcon Heavy: که به اختصار (FH) نیز نامیده میشود) ایلان ماسک که در حال خارج شدن از جو زمین بود، عکاسی کرد.
روبن گفت که او همچنین دوست دارد با کار خود، اطلاعات انسانها را دربارهی محافظت و مراقبت از طبیعت افزایش بدهد. در بعضی از تصاویر، از هواپیمای بدون سرنشین برای نورافشانی کوهها استفاده شده است که ساختار و رنگهای لرزانی را نمایان میسازد؛ ولی در تصویرهای دیگر، منبع نور همان نورهای دنبالهدار است. روبن گفت: سفر و فناوری عناصر تفکیکناپذیر کار من هستند. من به دور دنیا سفر میکردم و همین باعث شد جاهای زیادی از دنیا را از دریچهی دوربینم تماشا کنم و برای انجام این پروژه، تجربههایی که در محیطهای دورافتاده به دست آورده بودم، واقعا به دردم خورد.
منبع: کجارو