در عکاسی خیابانی باید سریع و پیوسته عکس بگیرید.

صحنه‌های زیبا و لحظه‌های ناب همیشه بی‌مقدمه و سریع اتفاق می‌افتند. مارتین والتز، از شکار این لحظه‌ها می‌گوید؛ از حقیقتِ عکاسی خیابانی. مارتین والتز (Martin U Waltz) عکاس حرفه‌ای اهل برلین و مؤسس گروه عکاسی شهری berlin1020 است که در کنار عکاسی، به نویسندگی و آموزش نیز می‌پردازد. مقاله زیر از زبان وی نقل شده است که به آموزش عکاسی ژانر شهری و نحوه‌ی دید به سوژه‌های آن می‌پردازد. بیشتر عکس‌های خیابانی من بد می‌افتند؛ سوژه‌ی دور، زمینه‌‌ی مات، سوژه خارج از کادر، انتخاب نامناسب، یا ایراد تکنیکی.

کار و زندگی مثل همیشه. ویرایش دریایی از عکس‌های بد می‌تواند واقعاً جان‌فرسا باشد. اما بیشتر عکاسان خیابانی مدام درحال تکرار «تجربه‌ی ۹۹-۹۵ درصدی شکست» هستند. صادقانه بگویم، چیزی برای تسلی‌دادن ندارم. من هم ۹۵ الی ۹۹ درصد مواقع عکس‌هایم خراب می‌شوند اما با آن کنار آمده‌ام. یاد گرفته‌ام پایان هر روز با عکس‌های خرابم به یک آتش‌بس برسم. خانه که هستم تمامشان را یک به یک نگاه می‌کنم و با خودم می‌گویم:

  • اصلاً چرا خواستم این عکس را بگیرم؟
  • چرا درست از آب در نیامد؟
  • دفعه بعد چکار باید کنم؟

اینطوری عکس‌های بد، فرصت‌های یادگیری خوبی می‌شوند. با دقت که به حرف عکس‌های بدم گوش دادم، بدون هیچ تاسفی یا درگیری در گذشته، آن‌ها را پاک می‌کنم. دفعه بعد که به خیابان رفتم بهتر می‌گیرم. البته امیدوارم. عکس‌هایی که از دستشان دادم داستان دیگری دارند. اوقات سختی برای کنار آمدن با این عکس‌ها دارم. از دستشان دادم چون زیادی کند بودم، متمرکز نبودم، زیاد فکر می‌کردم یا هرچه که آن لحظه نگذاشت عکس بگیرم. تصویری که نگرفتم، یک شانس از دست رفته است. نمونه‌کاری که نخواهم داشت. عکس از دست رفته چیزی برای یاد دادن ندارد. حتی خاطره‌ای هم از آن موقعیت باقی نمی‌گذارد. آن لحظه دیگر رفته. تمام قصه همین است.

عکس بد لااقل چیزی برای آموزش دارد، اما عکس نگرفته چه؟

این روزها تنظیمات دوربین را روی سرعت گذاشته‌ام. هرچیز دیگری مثل اکسپوژر، ISO و فوکوس را روی حالت خودکار قرار داده‌ام. حتی خودم را هم روی حالت خودکار قرار داده‌ام: هروقت چیز شاید جالبی ببینم، شروع به عکس گرفتن می‌کنم. تا وقتی صحنه به جالب بودنش ادامه بدهد، من هم به عکس گرفتنم!  عکس، عکس، عکس…

کاوش و ویرایش عکس‌ها می‌ماند برای بعد در خانه. درواقع همان‌هایی که توانسته‌ام بگیرم. بعضی وقت‌ها قصه فقط همین است:

«یا تند و تند عکس گرفته‌ای، یا هیچ»

البته که دوست دارم سرحوصله و با دقت عکس بگیرم. اما گاهی وقتها سوژه‌ها منتظرتان نمی‌مانند، مثل این رگبار شدید باران که من و همسرم را، وقتی برای شام بیرون رفته بودیم غافلگیر کرد. بین عکس اول و آخر این مقاله فقط یک دقیقه و ۱۱ ثانیه زمان گذشت و بعد، همه چیز تمام شده بود. مردم از خیابان رفته بودند و رگبار آرام گرفته بود. عکسی برای گرفتن نمانده بود. صحنه دیگر تمام شده بود. سوای چند عکس زیبای خیابانی، بعداً این عکس‌ها الهام‌بخشِ خلق مجموعه‌ای شد با نام «نور، شهر، باران». برای همین، ماجرا از نظر من اینطوری است:

وقتی شک داری، فقط تند و تند عکس بگیر… سریع یا هیچ!

منبع: زومیت

نظر خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

− 1 = 1

تگ های html مجاز به استفاده می باشند: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <strike> <strong>

ارسال پیام